مجله علمی سارینا

ریغماسی-ضعیف و مردنی-مریض و کم مقاومت حکیم باشی را دراز کردن-مجازات کردن بی گناه خجالتی-کم رو-پرحیا…

بیخود-بی مصرف-بدرد نخور دشت کردن-فروختن اولین جنس-نخستین بار پول گرفتن زینه-پله تو سری خورده-آدم خوار و…

چو افتادن-شایع شدن-شهرت یافتن خودرنگ-دارای رنگ طبیعی تحفه ی نطنز-چیز نفیس و با ارزش زیر پوش-جامه…

چای کاری-کشت و زرع چایجن بو داده-نوعی دشنام استالفرار-گریز-بگریز ! بی دماغ-افسرده-اوقات تلخ-دمق تا کش به…

آفتاب را به‌گز پیمودن-کوشش بی‌هوده کردنجهیزیه-نگا. جهیز بن بست-کوچه ای که راه در رو نداشته باشد-مشکلی…

برخورد-بهم خوردن-تصادف دو علی گلابی آمدن-بچه ترساندن-تهدید توخالی کردن-توپ و تشر آمدن اجاق‌کور(نازا، بی فرزند) تف…

اشهد را گفتن(برای مرگ آماده شدن) خیس کردن-ادرار کردن به خودپلیتیک زدن-سیاست به کار بردن به…

اهل کاری بودن-وارد بودن در کاری آبِ آب-آبکی-بی‌مایه-بیرنگ حرف دو پهلو-نگا. حرف پهلودار از خجالت کسی…

  زاغ و زوغ-فرزندان خردسال-نق-غر و لند پَرسه زدن-همه جا را گشتن-ولگردی کردن چهره کردن-نگا. چهره…

آب لمبو(چلانده‌شده، فشرده)از چیزی (کسی) زده شدن(از چیزی (کسی) متنفر و بیزار شدن) آب حیات(عشق و…