– تمرکز بر عوامل پیشرفته به جای عوامل پایه (ساختار فناوری اطلاعات (IT)؛ نیروهای فوق ماهر و مؤسسات تحقیقاتی)؛
– تمرکز بر عوامل تولید متخصص به جای عوامل عمومی؛
– اهمیت دادن به نوسازی پویای کیفیت عوامل؛
– عوامل یا ایجاد میشود (ابتکار و اختراع) یا به آسانی به ارث برده میشود.
– اندازه و الگوی رشد تقاضای داخلی (صرفههای مقیاس/ آموزش، وسعت تقاضای بازار، نرخ رشدو میزان سرعت اشباع بازار محلی)؛
– فرایندها با چه ترجیحات ملی به بازارهای خارجی انتقال مییابند (نوع پیوندهای بالقوه با خریداران خارجی).
– توان تعدیل عرضه کنندگان داخلی با شرایط مزیت رقابتی؛
– توانایی عرضه کنندگان داخلی در تغییر استفاده از ابتکارات و بهبود روشهای مورد عمل؛
– برخورداری از صنایع مرتبط رقابتی در بازار داخلی که میتواند همکاریهای فی مابین را تشویق کرده و به طور واقعی آنها را به سوی آفرینش صنایع رقابتی جدید هدایت کنند.
– اهداف و انگیزه (اهداف سود آوری، رشد شرکت، اهداف خاص)؛
– رقابت داخلی (محیط رقابتی)؛
– شکل گیری کسب و کار جدید.
– شرایط تقاضای داخلی شکل گرفته توسط دولت (از طریق چینش قوانین بازار محلی و یا به عنوان یک خریدار اصلی در بازار محلی)؛
– صنایع پشتیبان و مرتبط تأثیرگرفته از دولت (از طریق مقررات محیط فعالیت، تبلیغات و ارتباطات بازار)؛
– استراتژی شرکت، ساختار و رقابت تأثیر پذیرفته از دولت (از طریق مقررات بازار سرمایه، سیاستهای مالیاتی و قوانین ضدتر است)؛
– دولت همچنین بر کل نمودار رقابتپذیری از طریق سیاست کلان تأثیر میگذارد.