۲-۱۰- نرخ بازده داراییها(ROA)
این معیار در نظامی به نام «نظام دوپونت» ظهور کرد و بهعنوان مبنایی برای ارزیابی عملکرد شرکتها مورد توجه قرار گرفت. در گذشته مدیران به حاشیه سود تحصیل شده اهمیت داده و دفعات گردش را نادیده میگرفتند، در حالیکه یکی از وظایف مهم مدیران، نظارت داراییهای عملیاتی است. اگر داراییهای اضافی در عملیات به کار گرفته شوند، مانند این است که هزینههای عملیاتی را افزایش دادهایم. یکی از مزایای مهم فرمول نرخ بازده داراییها(ROA) این است که مدیران را به کنترل داراییهای عملیاتی وادار میسازد و همواره با کنترل هزینهها، نرخ سود خالص و حجم فروش، به کنترل داراییهای عملیاتی نیز میپردازند. امروز فرمول نرخ بازده داراییها(ROA) یکی از مهمترین معیارها برای سنجش کارآیی مدیران؛ بخصوص برای نظارت بر مراکز سرمایهگذاری است. مسئولیتهای مدیران در زمینههای مختلف در فرمول نرخ بازده داراییها(ROA) ادغام گردیده و بهصورت یک رقم ارائه میگردد که برای سنجش کارآیی مدیران در مراکز سرمایهگذاری، معیار مناسبی برای تخصیص وجوه سرمایهگذاری است.
از همان آغاز یک سری موارد برای ارزیابی عملکرد مدیران مورد استفاده قرار گرفت تا اینکه نسبتهای مالی برای این امر مورد استفاده قرار گرفتند.
یکی از نسبتهایی که در سیستم «دوپونت» مورد استفاده قرار گرفت نسبت نرخ بازده داراییها(ROA) بود. این نسبت و همچنین نسبت دیگری به نام نرخ بازده سرمایه(ROE) جزء نسبتهای سودآوری به حساب میآیند. بهتر است بگوییم هر گاه از سود خالص دوره برای ارزیابی عملکرد در یک فرمول استفاده میشود منظور بررسی نسبت سودآوری آن ارگان است(تقوی، ۱۳۸۱).
۲-۱۰-۱- محاسبه نرخ بازده داراییها(ROA)
داراییها/ سود خالص = داراییها/ فروش Í فروش/ سود خالص = نرخ بازده داراییها(ROA)
ـ فروش
شامل کلیه فروشهای عملیاتی شرکت پس از کسر تحقیقات غیرتجاری مانند برگشت از فروش تحقیقات و تخفیفات نقدی فروش است. بهعبارت دیگر، منظور از این فروش، همان فروش خالص است.
ـ داراییها
منظور از داراییها کلیه داراییهای شرکت که در فرآیند عملیاتی مورد استفاده قرار میگیرند است. البته یک دیدگاه دیگر بیان میدارد که باید کلیه داراییها؛ یعنی جمع کل داراییها را در این فرمول استفاده کرد. لذا به لحاظ وجود مفهوم قابلیت مقایسه ما در این فرمول از کل داراییهای شرکت استفاده میکنیم.
ـ سود خالص
آنچه که در این مبحث باید کاملاً مورد توجه قرار گیرد بحث سود خالص است. در نگاه اول به نظر میرسد منظور سود خالص بعد از کسر مالیات است. ولی باید اذعان داشت منظور از این سود که اشتباهاً سود خالص بیان شده سود قبل از کسر مالیات و قبل از محاسبه دستکم غیرعادی و غیرمستمر است. بهعبارت دیگر، این سود همان سودی است که ناشی از عمل مدیریت است؛ یعنی بدون تحریف و دستکاری میباشد و لذا عدم دخالت اقلام غیرعادی و غیرمستمر باعث معنادار شدن بحث ارزیابی عملکرد مدیران میشود(تقوی، ۱۳۸۱).
۲-۱۰-۲- ایرادات وارد بر نرخ بازده داراییها(ROA)
۱) محدود کردن دیدگاه آتینگر و عدم بررسی عواقب و اثرات آتی تصمیمات مدیریت،
۲) علیرغم کاهش کوتاه مدت در این نرخ ممکن است منجر به اثرات مطلوب بلندمدت برای، با این وجود ممکن است به دیدگاه ضعف در مدیریت بیانجامد،
۳) اثر عوامل خارجی غیرقابل کنترل مدیریت مانند شرایط اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و … که با نرخ بازده داراییها اثر میگذارد یکی دیگر از عیوب نرخ بازده داراییها است،
۴) عدم لحاظ دیدگاه مخاطرهای مدیریت در این نرخ ممکن است در آینده لطماتی به شرکت وارد کند،
۵) یکی دیگر از نواقص نرخ بازده داراییها یا در کل «نظام دوپونت» همان ایراد وارد بر حسابداری است؛ یعنی بهرهگیری از اصل بهاء تمامشده تاریخی که مربوط بودن اطلاعات را نقض میکند،
۶) نرخ بازده داراییها بیشتر بر عملکرد کوتاهمدت مدیران تکیه دارد،
۷) نسبت بازده داراییها با صورت گردش وجوه نقد که برای تجزیه و تحلیل هزینههای سرمایهای بهکار میرود، مطابقت ندارد،
۸) تخصیص هزینهها از نوع تسهیم که خارج از کنترل مدیران بخشها است باعث عدم کارآیی کامل و اثربخشی ROA میشود(ملکیان و اصغری، ۱۳۸۵).
۲-۱۱- تئوری ها و مدل ها
۲-۱۱-۱- مدل(DEA) پوششی دادهها
نخستین بار «چارنز»، «کوپر» و «رودز» در سال ۱۹۷۸ برای سنجش کارایی از روش تحلیل با فرض بازدهی ثابت نسبت به مقیاس استفاده نمودند که به مدل(DEA) پوششی دادهها مشهور است که این وضعیت اغلب در بلندمدت اتفاق میافتد؛ یعنی زمانی که CCRتمامی بنگاهها در وضعیت بهینه عمل مینمایند. اما در دنیای واقعی پیرامون ما به دلیل ناقص بودن رقابت، قوانین دولتی، محدودیت مالی و غیره، دسترسی به مقیاس بهینه تا حدی ناممکن مینماید. به همین دلیل «بانکر»، «چارنز» و «کوپر» مدل تحلیل پوششی دادهها را با فرض بازدهی متغیر نسبت به مقیاس ارایه نمودند که محدودیت مدل قبلی؛ یعنی فرض بازدهی مشهور است. مدل برای برآورد کارآیی مؤلفههای شعب بصورت زیر است:
که در آن θ میزان کارایی شعبه λi وزن مجموعههای مرجع برای شعب ناکارآ و X,Yماتریس ستادهها و نهادههای شعبه Yi ,Xi ماتریس ستادهها و نهادههای شعب است.
۲-۱۲- رتبه بندی ب
ا استفاده از مدل ابرکارایی
این رتبه بندی برای نخستین بار توسط «اندرسون» و «پترسون» ارایه شد که هدف اصلی آن فراهم نمودن سیستمی برای رتبهبندی بنگاهها است که در آن میتوان بین بنگاههای موجود بر روی نقاط مرزی، تمایز قائل شد. در این حالت، بنگاهها میتوانند مقادیر کارایی بزرگتر از یکصد(درصد) داشته باشند. در این حالت از مدل اصلاح شده DEAبرای محاسبه کارایی استفاده میشود که در آن بنگاهها برای محاسبه کارایی هیچ محدودیتی در خصوص قرار دادن خود به عنوان یک مبنا، پیش رو ندارد. بنابراین در مدل برنامهریزی i امین بنگاه طراحی و حل میشود خود بنگاه به عنوان بخشی از مرز مبنا درنظر گرفته نمیشود و چنانچه این بنگاه در مدل استاندارد اولیه DEA کاملاً کارا بوده باشد، در مدل فعلی کارایی بیشتر از یک خواهد داشت. اما با توجه به رویکردهای متفاوتی که در انتخاب نوع مدل(مدلهای نهادهمحور و مدلهای ستادهمحور) برای محاسبه کارایی مؤلفهای وجود دارد، برای انتخاب نوع مدل مورد استفاده نخست باید به این پرسش، پاسخ داد که در بنگاههای اقتصادی مورد مطالعه، مدیران بر روی نهادهها کنترل بیشتری دارند یا بر روی ستادهها؟ چنانچه در یک بنگاه اقتصادی مدیر بنگاه کنترل بیشتری بر نهادهها داشته باشد، مدلهای نهادهمحور و در صورتیکه کنترل بیشتری بر ستادهها داشته باشد، مدلهای ستادهمحور استفاده میشوند. هرچند در بسیاری از موارد نیز انتخاب نوع روشی تأثیر کمی بر مقادیر کارایی محاسبه شده دارد.
هرچند انعطافپذیری مدلهای مورد استفاده در روش DEA یکی از کلیدیترین خصوصیات آنها است و این ویژگی، زمانی که هیچ گونه اطلاعاتی در خصوص ضرایب در دسترس نباشد، میتواند سودمند باشد، اما در پارهای از موارد، این انعطافپذیری کامل شاید نتایج نامطلوبی را در پی داشته باشد؛ زیرا به بنگاهها اجازه میدهد تا برای رسیدن به کارایی بالاتر، این ضرایب را بسیار بزرگ در نظر بگیرند. به دلایل زیر، درنظرگرفتن محدودیتهای وزنی میتواند برای محاسبه کارایی در مدلهای DEA مفید واقع شود:
۱- در بنگاههای اقتصادی، مدیران اغلب ترجیحاتی در خصوص اهمیت نسبی هریک از عوامل دارند که میتوانند به وسیلهی محدودیتهای وزنی در مدل لحاظ شوند.
۲- برای نمونههای کوچک، مدلهای فاقد محدودیتهای وزنی، کارایی بنگاهها را بیش از حد نشان میدهند و در برخی موارد تمامی بنگاهها کارا هستند.
اما با داشتن اطلاعات اضافی در خصوص ترجیحات مدیران بنگاههای اقتصادی میتوان اطلاعات را به مدلهای DEA ضمیمه نمود. رهیافتهایی که برای القاء محدودیتهای این وزنی استفاده میشود، عبارتند از:
- محدودیتهای وزنی مستقیم AR(II) , AR(I)
- تعدیل سطوح نهاده- ستاده مشاهده شده[۱۹]و نسبتهای ترتیبی[۲۰]،
- محدودیتهای وزنی منعطف برای نهادهها و ستادهها.
این روش AR(I) به طورعمده با دو منظور استفاده میشود:
الف) الحاق اولویتهای نسبی برای نهادهها/ محصولات،
ب) الحاق اطلاعات قیمتی یا ارزشی نهادهها/ محصولات.
در این روش حدود بالا و پایین برای وزنهای نسبی عوامل استفاده شده است. همچنین به منظور استخراج وزن هر یک از ستادههای مورد استفاده در مدل از فن تحلیل سلسلهمراتبی استفاده شده و با استخراج وزنهای گفته شده، اهمیت نسبی آنها به صورت حدود بالا و پایین در مدل گنجانده شدند یک مدل AR . را میتوان با زبان ریاضی به صورت زیر نمایش داد:
که در آن Ai ,Bi حدود پایین و بالای وزنهای نسبی نهادها و a r ,br نشاندهندهی حدود پایین و بالای وزن های نسبی ستادهها است.
بر اساس آن هر شعبه با توجه به فضای داخلی و پیرامونی خود، نهادههای مختلفی را به کار گرفته و ستادههای مختلفی را تولید میکنند که این ستادهها در دو بخش مجزا در قالب تجهیز منابع و تخصیص تسهیلات در نظر گرفته شدهاند.
دانلود متن کامل این پایان نامه در سایت abisho.ir |