نارساییهای بالا نشان میدهد که معیارهای حسابداری مبتنی بر سود حسابداری نمیتواند به عنوان تنها معیار و مبنای ارزیابی عملکرد مورد استفاده قرار گیرد(مهدوی و حسینی ازان آخاری، ۱۳۸۷).
۲-۸-۳- معیارهای عملکرد اقتصادی
در پاسخ به انتقادات وارد به معیارهای عملکرد حسابداری، معیارهای عملکرد اقتصادی ظهور یافتند. در ادامه به برخی از مهمترین این معیارها از جمله ارزش افزوده اقتصادی، ارزش افزوده بازار و سود باقیمانده اشاره میشود.
- ارزش افزوده اقتصادی
ارزش افزوده اقتصادی، معیاری مالی است که به وسیله مؤسسه خدمات مشاوره «استرن استوارت» معرفی شد. ارزش افزوده اقتصادی به سرعت به یکی از مشهورترین معیارهای عملکرد در حیطه مالی مبدل شد و بیشترین میزان توجه را از زمان ایجاد آن در سال ۱۹۸۲ به خود جلب کرد. این مؤسسه ادعا کرد که این معیار تنها شاخص صحیح از عملکرد موسسه و مدیریت است و مقیاسی از میزان ارزش خلق شده برای سهامداران به وسیله شرکت در یک دوره حسابداری است. یکی از روشهای محاسبه ارزش افزوده اقتصادی به صورت زیر است:
ارزش افزوده اقتصادی: EVA
سود عملیاتی پس از کسر مالیات تعدیل شده: NOPATadj
میانگین موزون هزینه سرمایه: WACC
سرمایه به کار گرفته شده: ICadj
با توجه به دلایلی همچون حذف آثار نامناسب ناشی از اصل محافظهکاری بر ارقام سود و سرمایه حسابداری، نزدیک کردن نرخ حسابداری بازده سرمایه به نرخ اقتصادی و واقعی، کاهش توانایی و انگیزه مدیریت در مدیریت سود، بهبود قابلیت پاسخگویی واحد تجاری در مقابل سهامداران، برگشت دادن پارهای از اقلام سرمایهای از سود و زیان به ترازنامه و غنیتر ساختن ارزش افزوده اقتصادی به عنوان معیاری برای ارزیابی عملکرد، «استوارت» پارهای از تعدیلها را بر روی سود حسابداری و سرمایه به کار گرفته شده پیشنهاد کرد. برخی از مهمترین این تعدیلها عبارتند از: مخارج تبلیغات و بازاریابی، هزینه آموزش کارکنان، ذخیره کاهش ارزش موجودیها، ذخیره کاهش ارزش سرمایهگذاریها و ذخیره هزینه معوق.
محاسبه ارزش افزوده اقتصادی میتواند در هر سطح از سطوح سازمانی صورت پذیرد ولی همچون بسیاری دیگر از ابزار مدیریتی باید به نحوی هشیارانه در جهت هدایت و کنترل تصمیمهای مدیریت به کار گرفته شود(آذربایجانی و همکاران، ۱۳۹۰).
- سود باقیمانده
سود باقیمانده به عنوان «سود باقیمانده پس از کسر هزینه سرمایه» تعریف میشود. به عبارت دیگر، سود باقیمانده برابر است با سود خالص منهای هزینه بهره قابل انتساب به سرمایهگذاری. هزینه بهره قابل انتساب اغلب کمترین بازده قابل قبول سرمایه است. سود باقیمانده برای ارزیابی عملکرد واحدهای فرعی و یا دوایر شرکت به کار میرود. مفهوم زیربنایی سود باقیمانده همانند ارزش افزوده اقتصادی است با این تفاوت که نیازمند تعدیلهای اعمال شده در ارزش افزوده اقتصادی نیست. با اینکه سود باقیمانده معیاری بهتر نسبت به بازده حقوق صاحبان و بازده داراییها در ارزیابی عملکرد است، لیکن از آنجا که این معیار یک معیار مطلق پولی بوده و تابعی از اندازه شرکت است در سطحی وسیع مورد قبول واقع نشده است(کنگ و همکاران، ۲۰۰۲).
- ارزش افزوده بازار
ارزش افزوده بازار معیاری دیگر جهت ارزیابی ارزش خلق شده برای سهامداران است. بر اساس این معیار کل ارزش ایجاد شده برای سهامداران از زمان تؤسیس شرکت تاکنون ارائه میگردد. ارزش افزوده بازار مفهومی است که ارتباطی نزدیک با ارزش افزوده اقتصادی دارد. این معیار از تفاوت بین ارزش بازار حقوق صاحبان سهام و ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام محاسبه میشود.
مزیت ارزش افزوده بازار نسبت به سایر معیارها در این است که این معیار تفاوت بین وجوه وارد شده و خارج شده از شرکت را منعکس میکند(تفاوت بین آنچه سرمایهگذاران به عنوان سرمایه به شرکت آورده و آنچه قادرند با فروش سهام خود به قیمت بازار تحصیل کنند). به لحاظ نظری ارزش افزوده بازار شرکت در یک نقطه از زمان با ارزش فعلی مورد انتظار سالانه ارزش افزوده اقتصادی برابر است. از آنجا که ارزش بازار شرکت همانا ارزش فعلی بازده مورد انتظار شرکت در درازمدت است. در ارزش افزوده بازار عامل ریسک به طور خودکار منظور شده است؛ زیرا ارزش بازار شرکت، قضاوت سرمایهگذاران در خصوص ریسک شرکت را به طور ضمنی دربردارد. بدین علت است که ادعا میشود ارزش افزوده بازار مستقیماً برای مقایسه عملکرد شرکتها در صنایع و حتی شرکتهای مختلف مناسب است(آذربایجانی و همکاران، ۱۳۹۰).
۲-۹- سود حسابداری
سود حسابداری، سنتیترین معیار ارزیابی عملکرد است که برای سرمایهگذاران، سهامداران، مدیران، اعتباردهندگان و تحلیلگران اوراق بهادار از اهمیت زیادی برخوردار است. سود حسابداری که با فرض تعهدی محاسبه می شود به نظر بسیاری از پژوهشگران مانند «ورثینگتون» و «وست» و «چن» و «داد» ، «لهن» و «ماخیجا» یکی از مهمترین معیارهای سنجش عملکرد محسوب میشود(مهدوی و حسینی ازان آخاری، ۱۳۸۷).
هیأت استانداردهای حسابداری مالی، در بیانیه شماره ۶ مفاهیم حسابداری مالی، استفاده از روش تعهدی در حسابداری مالی، استفاده از روش تعهدی در حسابداری را الزامی نموده است بر این اساس، انعکاس آثار معاملات و رویدادهای شرکت لزوماً به معنای ورود و خروج وجه نقد نیست. به عبارت دیگر، در روش تعهدی، اصولی نظیر درآمدها و هزینهها و محاسبه سود حسابداری مورد استفاده قرار میگیرد. در نهایت، موفقیت یک شرکت به توانایی آن در ایجاد جریانهای نقدی بستگی دارد. از دیدگاه حسابداری به دلیل ابهامات موجود در مورد میزان جریانهای نقدی آتی و عدم دسترسی به نرخ تنزیل مناسب، سرمایه بر مبنای خالص داراییهای مؤسسه مالی اندازهگیری میگردد. به عبارتی دیگر سود در حسابداری ناشی از تفاوت بین سرمایه واحد تجاری در آغاز و پایان دوره مالی است. در این مفهوم سرمایه معادل خالص داراییها بوده و اندازهگیری سود تحت تأثیر مبانی اندازهگیری داراییها و بدهیها قرار میگیرد. در حسابداری جهت تعیین سود، روشهای مختلفی همچون حسابداری تعهدی، حسابداری نقدی، حسابداری نیمهتعهدی، تعهدی تعدیل شده و نقدی تعدیل شده به کار میرود. (کردستانی و کشاورز هدایتی، ۱۳۸۹).
۲-۹-۱- اهداف گزارشگری سود حسابداری
طبق نظر هیأت استانداردهای حسابداری مالی(FASB) یکی از اهداف گزارشگری مالی فراهم ساختن اطلاعاتی پیرامون وضعیت مالی، عملکرد و انعطافپذیری مالی واحد تجاری است و هدف دیگر پاسخگویی مدیران به سرمایهگذاران و مالکان است تا معلوم شود که آیا مدیران بابت منابعی که به صورت امانت به آنان سپرده شده کوتاهی کردهاند یا خیر. همچنین طبق نظر هیأت استانداردهای حسابداری مالی، گزارشگری مالی منحصر به تهیه و ارائه صورتهای مالی نیست؛ بلکه سایر طرق ارائه و تفسیر اطلاعات را که به طور مستقیم یا غیرمستقیم با اطلاعات مالی ارتباط دارد را نیز دربر میگیرد و صورتهای مالی تنها بخشی از گزارشگری مالی است(کاظمی یزدی، ۱۳۷۶).
صورتهای مالی شامل ترازنامه، صورت سود و زیان، صورت گردش وجوه نقد و همچنین یادداشتها و جداول تکمیلی است که هر یک از این صورتها به تنهایی نمیتواند کلیهی اطلاعات لازم جهت تصمیمگیری را فراهم سازد؛ بلکه به صورت سیستمی اطلاعات لازم را در اختیار استفادهکنندگان قرار میدهد چون هر یک جوانب متفاوتی از معاملات را منعکس میکند. اگرچه هر کدام اطلاعاتی را فراهم میکنند که با بقیه متفاوت است اما هیچکدام از آنها به تنهایی در خدمت تنها یک مقصود قرار ندارند. در سده ۱۹ میلادی در انگلستان الزامات قانونی جهت تهیه و تنظیم اطلاعات مالی بیشتر بر ترازنامه ناظر بود چون آن را فراهمکنندهی اطلاعات پیرامون داراییها به عنوان پشتوانه واحد تجاری و به عنوان شاخص فعالیتهای واحد تجاری میدانستند اما هر چه به پایان سده ۱۹ و اوایل سده ۲۰ میلادی نزدیک میشویم تأکید بر صورت سود و زیان را نیز شاهدیم؛ یعنی تجربه نشان داده که تنها ترازنامه جهت تصمیمگیری مفید نیست؛ بلکه صورتهای مالی بصورت یک مجموعه میتوانند مفید واقع شوند(مکرمی، ۱۳۷۴).
به طور کلی صورتهای مالی سالانه و میاندورهای، ابزار اصلی گزارش سود حسابداری یک واحد تجاری است، هدف از انشار آن موارد زیر میباشد:
- ارقام تاریخی سود حسابداری برای کمک به پیشبینی وضع آتی واحد تجاری مفید است.
- گزارش سود یکی از مبانی مهم تصمیمگیری در خصوص سرمایهگذاری است.
- سود به عنوان معیاری برای ارزیابی کارآیی مدیریت و ابزاری برای سنجش موفقیت یا شکست برنامههای شرکت است.
- سود به عنوان یکی از شاخصهای مهم در برنامهریزی عملیات آتی واحد تجاری بکار میرود.
- سود مبنایی جهت تشخیص مالیات و توزیع درباره ثروت میان اشخاص است.
- سود رهنمایی برای سیاست تقسیم سود و تداوم مؤسسه است(جهانخانی و پارساییان، ۱۳۸۴).
۲-۹-۲- سودمندی سود
از همه معانی سود میتوان نتیجه گرفت سود در هر حوزهای نقش بازی میکند اما سودمندی آن به محدودیتهای ارتباط دارد که از جمله میتوان به مفهوم حسابداری سنتی از سود، مفهوم اقتصادی از سود، مفهوم نگهداشت سرمایه از سود و مفهوم ارزشهای جاری از سود اشاره کرد.
سود حسابداری از نگاه عملیاتی، تفاوت درآمدهای پدیدآمده حاصل از مبادلات دوره و بهای تمام شده تاریخی مرتبط با آنهاست که از این تعریف میتوان پنج خصوصیت ویژگی را استنباط کرد:
- سود حسابداری مبتنی بر مبادلات واقعی است. حرفه حسابداری به طور سنتی، رویکرد مبادله را برای اندازهگیری سود برگزیده است. مبادلات یا خارجی هستند و یا داخلی. مبادلات خارجی با خرید کالا و خدمات از سایر شرکتها پدید میآیند و به دلیل اتکا بر مدارک مثبته، صریح هستند. مبادلات داخلی ناشی از بکارگیری با تخصیص داراییها در شرکت هستند و کمتر بر مدارک مثبته اتکا دارند و با گذشت زمان و بهرهبرداری شکل میگیرند.
- سود حسابداری مبتنی بر قرض دوره مالی است و منعکسکننده فعالیتهای شرکت در طی دوره است.
دانلود متن کامل پایان نامه در سایت jemo.ir موجود است |