
) انواع فرهنگهای سازمانی
برای شناسایی فرهنگ یک سازمان، مطالعه در زمینه فرهنگهای مختلف ضروری است. از این رو صاحبنظران برای تشخیص نوع فرهنگ شاخصهایی را ارائه نمودهاند. انواع فرهنگ سازمانی را بر اساس الگوی اقتضایی میتوان به شرح زیر طبقهبندی نمود(ابراهيمي بجدني؛1391):
فرهنگ مکانیکی: در سازمانهایی با فرهنگ مکانیکی، باورهای مشترک بیشتر متوجه ساختار رسمی، قوانین و مقررات ، روشها و رویههای استاندارد است.
فرهنگ ارگانیکی: در سازمانهایی با فرهنگ ارگانیک، باورهای مشترک عموماً بر ساختار غیر رسمی استوار است و بیشتر تاکیدها بر نتیجه و عملکرد است نه وسیله و ابزار کار.
همچنین آگاهی از این موضوع که فرهنگ سازمانی دارای ویژگیهای عمومی است بدین معنی است که سازمان دارای فرهنگهای فرعی است. فرهنگهای فرعی عبارتند از(Foscarini,2012):
فرهنگ حاکم: ارزشهای اصولی که اکثریت اعضای سازمان در آن مشترک هستند
فرهنگهای عمومی: معمولاً در سازمانهای بزرگ میباشد و بازتابی از شرایط و مسائل مشابهی است که مختص یک دایره یا بخش خاصی از سازمان است.
بعضی نویسندگان، فرهنگ را به فرهنگی قوی و ضعیف تقسیم کردهاند. اگر ارزشهای اصلی فرهنگ سازمانی بطور گسترده در سطح سازمان پخش شده باشد و بطور شدید و مشتاقانه حفظ گردد و اعضای آن نسبت به ارزشهای فرهنگ متعهد باشند، گویند فرهنگ قوی است. لازم به ذکر است که سازمانهایی که در آنها سیستمهای خشک بوروکراسی حاکم است، مدیران آنها نمیتوانند، فرهنگ سازمانی را در مجموعه اعتقادات و ارزشها و الگوهای رفتاری مشترک توسعه بدهند. آنها برای راهنمایی رفتارها از خطمشیها و قوانین محکم استفاده مینمایند. لذا مطالعات نشان میدهد که فرهنگ قوی بیشتر در سازمانهای ارگانیک مطرح میشود و در این صورت، اعتقادات و ارزشهای اساسی، تأثیر مهمی بر عملکرد سازمان میگذارد. بنابراین در حالی که تمام سازمانها دارای فرهنگ هستند، اما همه آنها تاثیر یکسان بر رضایت شغلی و عملکرد سازمان ندارند، بلکه بستگی به قدرت فرهنگی سازمان دارد. در یک فرهنگ قوی تعداد زیادی از اعضا ارزشهای بنیادی را پذیرفته، نحوه اولویتبندی آنها را قبول کرده و قویاً به آنها پایبند هستند و در خصوص ارزشهای آن توافق زیادی بین اعضا وجود دارد(Denison,2000). به عبارتی ارزشهای اصلی سازمان که به مقیاس وسیع، مورد توجه همگان قرار گیرد؛ معرف فرهنگ قوی آن سازمان خواهد بود. هرقدر اعضای سازمان، ارزشهای اصلی را بیشتر بپذیرند و تعهد بیشتری نسبت به آنها داشته باشند، سازمان مزبور، دارای فرهنگ قویتری خواهد بود. فرهنگهای قوی بر رفتار افراد، اثراتی شدیدتر دارند و موجب میشوند، جابجایی کارکنان، به شدت کاهش یابد. فرهنگ قوی موجب تایید و توافق بالایی میان اعضای سازمان، درباره اینکه سازمان به دنبال چیست، میشود. یک چنین اتفاق نظر کاملی، باعث انسجام، وفاداری و ایجاد تعهد زیاد نسبت به سازمان میشود. این پدیدهها به نوبهی خود، موجب میشوند تا افراد، میل کمتری نسبت به ترک سازمان پیدا کنند. اگر محتوای فرهنگ قوی، در یک سازمان با شرایط محیطی سازمان، سازگاری و تناسب داشته باشد، موجب اثربخشی بیشتر خواهد شد. سازمانهای مذهبی، گروههای فرقهای و شرکتهای ژاپنی، نمونههایی از سازمانهای دارای فرهنگهای بسیار قوی هستند(قهرمان تبريزي و همکاران؛1390).
